در فواید هندزفری و بهتر از هندزفری
۳ مهر ۱۳۹۴ | نوشتهشده به دست در روزنگاری و مینیمالصبح زود بیدار میشم که برم شرکت. ساعت ۶:۵۵ از خونه خارج میشم. حداکثر تا هشت دقیقه بعدش، بالاخره یکی از سرویسهای شرکت حدود ۲۰ متری خونه ما سروکلهاش پیدا میشه و سوار سرویس میشم. چیزی که ازش نفرت دارم، اخبار ساعت هفت صبح است. اول صبح همهاش حرف از کشتار و جنگ و غارت است. از یمن و سوریه تا فلسطین و عراق. هیچ علاقهای به شنیدن اخبار جنگ و قتل و غارت اون هم اول صبح ندارم.
پیمانکار وسایل نقلیه شرکت ما، سرویسهای مختلفی داره. هر کدوم از رانندگان سرویسها هم، اخلاق خاص خودشون دارند و من هم اول صبح هیچ علاقهای به سروکلهزدن ندارم. فقط چند بار بهشون گفتهام که صدای رادیو رو کمتر کنند. سادهترین راه چیه؟ هندزفری. هندزفریام رو در میآرم و آهنگ شاد گوش میدم تا اینکه ساعت ۷:۲۵ که میرسیم شرکت و باید کارت ورود بزنم.
از درب ورودی شرکت تا ساختمونی که اتاق کنترل در اون واقع هست، شاید بیشتر از یک کیلومتر فاصله داشته باشه. یه سرویس هم هست که صبح ما از ورودی شرکت میبره به ساختمون اتاق کنترل. با این سبک از زندگی کمتحرک که باید هر روز ساعتها پشت کامپیوتر بشینم، آدم باید حواسش به سلامتیاش باشه. سعی میکنم چند دقیقه یک بار از پشت کامپیوتر بلند بشم و قدمی در اتاق بزنم. اگه هوا خوب باشه به جای سرویس، فاصله ساختمون اتاق کنترل تا ورودی شرکت رو سعی میکنم پیاده برم. یا اینکه موقع برگشت به خونه، یک کیلومتری رو زودتر از سرویس پیاده میشم تا بتونم این فاصله تا خونه رو پیادهروی کنم.
بعد از ۹ تا ۱۲ ساعت کار، به جای اینکه با روحیه گرفته و خسته برم خونه و «افسردهدل، افسرده کند انجمنی را»، هندزفری به کمک من میاد و باهاش آهنگهای شاد گوش میدم تا برسم خونه. اگه تو سرویس یه دوست خوب کنار آدم نشسته باشه، بدون شک بهتر از هنزفری خواهد بود.
سعی کنیم شاد باشیم و امیدوار.
شما میتوانید ما را دنبال کنید از خوراک RSS 2.0 و یا پاسخ بگذارید در صورت تمایل، بازتاب بفرستید.
مهندس جان هنذزفری هم بدرد نمیخوره.ازدواج راه حله
یه جورایی میشه گفت قطع ارتباط با دنیای اطراف و ارتباط مستقیم با دنیای درون
کاملا با شما موافقم
ممنون