از مصطفی ملکیان در شماره ۲۱ مجله اندیشه پویا گفتوگویی با عنوان «از شکاف طبقاتی، شکاف عاطفی ساختند.» منتشر شده است. مصطفی ملکیان پیرامون القای پندارهای نادرست به فقرا به نکتههای خوبی اشاره میکند و میگوید: «گفتند آن ثروتی که غنی دارد فقط از راه خوردن خون تو و زن و فرزند تو به دست آمده است. گفتند آن پول فقط از راه تقلب و دزدی و اختلاس و رشوه و کمفروشی و رانتخواری به دست آمده است. بنابراین وقتی یک فقیر به ماشین لوکس یک ثروتمند نگاه میکند دو حس دارد: یکی اینکه ماشین ثروتمند صد برابر ماشین خودش میارزد، اگر ماشین داشته باشد (این وضعیت شکاف طبقاتی ایجاد میکند)؛ نکتۀ دوم اینکه آن ماشین به آن قیمت زیر پای ثروتمند است که زیر پای زن و فرزند فقیر نیست (این حالت شکاف عاطفی ایجاد میکند).»
«نهتنها به فقیر گفتند که با ثروتمند فاصله داری، بلکه گفتند این فاصله به قیمت اینکه حق تو خورده شده به وجود آمده است. حال آنکه هزار عامل دیگر به جز حق خوردن هم میتواند میان افراد یک جامعه فاصله ایجاد کند. این رویکرد در هشت سال دولت احمدینژاد هم بسیار آگاهانهتر انجام شد.»
مسالهای که مصطفی ملکیان بدان اشاره میکند، مسالهی تازهای نیست و احتمالاً همه خوانندگان این متن (دستِکم منِ نویسنده)، بارها و بارها این فضا را تجربه کردهاند؛ امّا کمتر کسی در این باره چیزی نوشته است. شاید نویسندگان نگران بودهاند که با بسط این مطلب و موضوع، بخشی از جامعه فقرا دچار سوءتفاهم شوند و از آنها دلآزرده شوند.
متاسفانه این گفتمان چپ افراطی که ملکیان به آن اشاره میکند، در فرهنگ ما ریشه دوانده و تار و پود خود را محکم کرده است. زدودن این انگاره، به یکبارگی آسان نخواند بود، چنانکه این انگاره به یکبارگی پدید نیامده است. وجود و تبلیغِ این تصوّر که ثروتمندان عامل فقرِ فقرا هستند، سبب پدید آمدنِ خشم و کینه نسبت به ثروتمندان و ایجاد شکاف عاطفی میان آنها خواهد شد. وجود اقتصاد رانتی و بازارهای سیاه و اختلاف قیمت ارز و مسائل بسیاری میتواند سبب شود که افرادی در یک شب، ره صد ساله را بپیمایند. امّا باید دید مقصر چه کسانی هستند؟
چه کسانی از وجود نفرت و شکاف بین فقرا و ثروتمندان، طبقه شهری و روستایی و… بهرهبرداری میکنند؟ چه کسانی میکوشند که با پوشیدن ردای سادهزیستی، مردم فقیر را علیه ثروتمندان بشورانند تا از این راه، برای خود پایگاهی اجتماعی فراهم کنند. چه کسانی میکوشند با تظاهر به سادهزیستی، خود را همشکل فقرا نشان دهند تا بتوانند حمایت آنان را جلب کنند؟
افرادی که در ظاهر و باطن، اسرافکار هستند، بهرغم اینکه رفتارشان ناصواب است، امّا رفتاری صادقانه دارند و از رذیلت دیگری به نام، «ریا» به دور هستند امّا آنان که با فهم اینکه عامه مردم نسبت به اسراف و تجملگرایی دیدگاهی منفی دارند و میکوشند که خود را همانند مردم جلوه دهند، اگرچه در ظاهر اسرافکار نیستند، امّا مبتلا به رذیلتی به نام «ریاکاری» هستند که بسیار مشمئزکنندهتر از اسرافکاری و تجملگرایی است.
زندهیاد احمد قابل بر این باور بود (۱) که مجازات اخروی گناهی که در نهان انجام میگیرد کمتر از گناهی است که در آشکار صورت میگیرد. دلیل آن هم بیپروایی و بیاعتنایی به دستور خداوند در پیشگاه مخلوقات است. او در ادامه میگوید که این مساله مربوط به رابطه فرد با خداوند است که به زندگی خصوصی افراد مربوط میشود اما آنانکه با سوء استفاده از اعتماد عمومی، به سادهزیستی تظاهر میکنند، زشتیِ عملشان بسیار بیشتر است چراکه این امر مربوط به حوزه عمومی زندگی آدمیان میشود و تزویر و ریاکاری نوعی شِرک نیز شمرده میشود.
- احمد قابل، فقه، کارکردها و قابلیتها، ص ۱۰۷